انشا / قسمت هشتم: دانشگاه آزاد مثلا اسلامی :|
و این انشایی است برای دوران روحانی مچکریم...
به نام خدا
این قسمت:دانشگاه آزاد مثلا اسلامی :|
آن از حجابش...
این دانشگاه آزاد را که به خودی خود آب برده بود حالا حراست مرکز هم در یک اقدام، روشن فکری (!) از خودشان در کردند و دسته گل که سهل است گلستان و زمین کشاورزی های اطراف را هم به آب دادند و خواستار عدم برخورد حراست با ناهنجاری های پوشش و عفاف دانشجویان شدند. چرا که خود مشغول کار فرهنگی اند(!)
یک لحظه سکوت به افتخارشان :|
با این اوصاف کلمه ی اسلامی که به اخر دانشگاه آزاد وصل است را چه کنیم دیگر؟
حالا آن هیچ..وظیفه ی حراست که امر به معروف و نهی از منکر و رفع مشکلات حجاب و عفاف است را چه؟؟
البته تا الان که مثلا انجام وظیفه میکردند وضعیت حجاب اینگونه اسفناک بود وای به حال بعد از این...
این دانشگاه آزادی ها (البته بعضی هایشان. توهین نشود فردا بیایند آوار شوند روی سرمان که چه؟ در متن انشاهایت آمدی خوشمزگی کنی به ما توهین کردی) از خودشان شیدا بودند حالا این هم زمینه ساز شد...
همین ها قرار است آینده ی کشور را بسازند؟؟
با بی حجابی؟؟؟
آخر فرهنگ سازی بر فرق سر دشمنانتان بخورد، ترویج بی حجابی هم شد فرهنگ سازی؟
این مدل فرهنگ سازی به طور جهادی آن هم در سال فرهنگ؟؟
شما فکر هم میکنین آیا؟
حالا این به کنار...
من دیوانه این خلاقیت مسولین دانشگاه آزاد شده ام...
خودشان بخشنامه صادر میکنند بعد خودشان از خودشان تشکر و تقدیر میکنند. (کلا این ها خودشان با خودشان خیلی حال میکنند به جان خودشان (!) )بعد هم به خاطر خالی نبودن عریضه تقصیر را گردن عدم درک درست از حجاب و عفاف می اندازند.
کاری است که از دستشان بر می آید..
یکی هم نیست بگوید:
اصلا شما جایی برای درک درست حجاب گذاشته اید؟ نه گذاشته اید با این بخشنامه تان ؟
البته جای تعجب دارد...
این روز ها که در هر بحثی ردی از خاطرات حاج آقا خاطره دیده میشود چگونه ایشان اظهار نظری در این باره نکرده اند؟
این سکوت علامت تایید است آیا؟
آیا حاج آقا نیز این عمل را پیش زمینه ی پدیدار شدن به قول خودشان مناظر زیبا (!) میدانند؟
آیا خاطره ای در باره ی این موضوع ندارند؟
این هم معضلی است برای خودش..
و ما این روز ها شاهد چه چیز هایی که نیستیم.
مثلا همین دانشگاه آزادی ها برای شرکت در امتحان باید کاملا تصویه حساب کنند.
خدا خبرتان بدهد این ها به اندازه ی کافی استرس امتحانات را دارند خوشتان می آید اضطرابشان را دو چندان کنید و کارت ورود به جلسه را بدون تصویه حساب صادر نکنید.
نه آخر خدا را خوش می آید؟
گناه دارند این ها خب...
و در آخر دم دکتر گرم که حداقل از جوانان فهیم خواستند به احترام ارزش های اخلاقی و فرهنگ اجتماعی، فرهنگ تقوا و عفاف را با عمل خود گسترش دهند و فضای جامعه را برای بهار عبادت آماده کنند.
نتیجه گیری هم نداریم...
و من الله التوفیق
زهرا زمانی
منبع: تراوشات ذهن این حقیر...
ادامـــــــــه دارد...
رو نوشت برداشتن از این متن به معنای تایــــــید آن بوده و هر گونه کپی برداری با ذکـــــر منبع مجاز میباشد.
انشا/ قسمت اول: چه کنیم تا سالم باشیم(!)
محمدی
