بدون شرح

منبع: پى ام گوشى بنده

بدون شرح

               

☆شهررمضان☆قسمت چهارم

تومفاتیح نوشته اما کمتر کسی اینو میدونه: روزهای ۱۳٬۱۴٬۱۵ ماه 

رمضان اگرکسی دعای مجیر و بخونه  گناهانش به تعداد قطره های باران هم اگر باشه بخشیده میشه.... این پست وبه اشتراک بگذارید تا همه باخبر بشن 

زیباترین...

زیباترین حس سجده این است که...

در گوش زمین پچ پچ میکنی

اما...

در آسمان صدای تو را میشنوند...

آگاه باشیدکه:

ای منتظران! وقت اذان نزدیک است

آقا، به خدابه شهرمان نزدیک است

آماده کنید خانه هارا زیرا،

برگشتن صاحب الزمان نزدیک است!

پروردگار

بودنش نیازى است ، همچون نفس کشیدن

خدا را مى گویم؛"همیشه پشت وپناهت"

منبع : پیامک گوشى بنده

بى گذرنامه

 صدور هیچ  گذرنامه و ویزایى لازم نیست

وقتى به خدا "پناهنده " مى شوید !  

☆شهررمضان☆قسمت سوم

خوبى این ماه به همین است دیگر...

همینکه وقتى روزه اى فکر مى کنى...

☆شهررمضان☆ قسمت دوم

نزدیکاى افطار....

قلم دوباره مى نوبسد...

و من خوشحالم ....

اولین سحرى

این پست یه جورایى خصوصى...

واسه همه ى دوستاى نویسنده این وبلاگ 

مدیریت و مدیرسایت سازمان بسیج دانش آموزى

❤دوستاى مهربونم اولین سحرى گوارى وجودتون❤

منبع : تراوشات ذهن بنده

☆شهررمضان☆

                           

                                 قلم است  دیگر مى لغزد و مى نویسد...

                                           

 هرچه مى خواهد دل تنگ صاحبش مى نویسد

خبر فورى

متاسفانه در پى حمله ى شب گذشته ى گروهک اشرار به سه تن از نیروى انتظامى پاسگاه تازه آباد منطقه مرزى ثلاث باباجانى که در حال گشت شبانه و دفاع از مرزهاى میهن بوده اند حمله کرده اند و این سه تن را به شهادت رسانده اند!

رئیس پاسگاه شاهرخ مرادى ، بوده است که متاسفانه فرزند این شهید تنها یک سال ونیم  دارد!

شهادت این سه تن را به دوست دارن این مرز و بوم صمیمانه تسلیت مى گوییم و از خداوند منان براى خانواده هاى داغ دیده صبر و شکیبایى مسئلت داریم .

منبع : پرس و جو هاى بنده از بستگان خانواده هاى داغ دیده

دل نوشته

لحظه به لحظه ... 

دقیقه به دقیقه ...

ثانیه به ثانیه ...به سالروز ورودم به این عرصه نزدیک تر مى شود...

به همان روزى که خواسته یا ناخواسته باید راهى اردویى پنج روزه مى شدم...

اردویى که نمى دانستم قراراست چگونه باشد... تمایلى براى رفتن در خودم نمى دیدم! اما چاره اى نبود باید راهى مى شدم....

سرانجام لحظه رفتن فرا رسید، به اردوگاه که رسیدم یکى ، دو روز اول مخصوصا روز جمعه غروب که مى شد چهارمین روز که سخت هم دلم گرفته بود با خودم مى گفتم : همینکه از اینجا بروم کلاهم که این دور و برا ها هم بیفتدمحال است بیایم و بردارم...اما از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان ...حال مى فهمم چه دنیایى بود آن پنج روز ... فکر مى کنم روز قیامت براى این پنج روز هیچ بازخواستى نشود ز من!

و اینکه لحظه به لحظه را مى شمارم که شاید لایق باشم دوباره در این طرح یاران ولایت شرکت کنم!!

دوستان طرح ولایت همیشه به یاد شما خواهم بود....

منبع : تراوشات ذهن بنده

خواهر باش خواهر

دلم مى خواهد دنیایى بسازم ، به زلالى همان شیشه اى که با تک سنگى کوچک مى شکند..

دلم مى خواهد دنیایى کوچک بسازم ، تا با لبیک دوستانم آن را به دنیایى عظیم تبدیل کنم...

ما بسیجى هستم ، و امیدوارم بسیجى وار بمانیم !

جالب است همینکه به بسیج وارد مى شوى ، مى شوى خواهر ...

اصلافکر کرده اید چرا خواهر؟؟؟

چون براى آدمى از خواهر دل سوز تر نخواهد بود،همان گونه که از زینب براى حسین غم خوار تر نبود....

مى شوى برادر....

همان گونه که از حسین براى  زینب باغیرت تر نبود....

به تو مى گویند خواهر چون دلشان مى خواهد خواهربمانى...

خواهر وار زندگى کنى در این جامعه پر از گرگ هاى درنده ....

خواهرى کن خواهر...که ز خواهر بودن هیچ مصیبتى به تو نخواهد رسید.... .

منبع : تراوشات ذهن بنده 

یاوران ولایت

طرح یاوران ولایت صبح دیروز در تهران پارس آغازشد...

یاوران ولایت به روایت عکس....

منبع : tehranparess.com