رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است

من همه‌ى دغدغه‌ام اين است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ايران مشغول چنين حرکت عظيمى هستيم.
تاريخچه‌ى اين دويست سال اخير را بخوانيد و ببينيد چه حوادثى بر اين کشور گذشته است...
امام خامنه اي

مشخصات بلاگ
رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم.
تاریخچه‌ى این دویست سال اخیر را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است...
امام خامنه ای


کلام مولا علي عليه السلام-5

نماز، موجب نزديکي هر پارسايي به خداست و حج ، جهاد هر ناتوان است. هر چيزي زکاتي دارد و زکات تن، روزه و جهاد زن، نيکو شوهر داري است.حکمت 136 / نهج البلاغه



مسابقه نهج البلاغه

وصيت نامه شهدا

نام شهيد : شهيد حميد رشيدي خدا را شکر کنيد که در اين عمري که از خدا گرفتيد شاهد چنين تحول عظيمي بوديد قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت کنيد. به متاع قليل دنيا دل نبنديد که شما را منحرف و بر زمين مي زند. .

آخرین نظرات
  • ۱ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۷ - Sarah Az
    جالبه

۶۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۵۸ ب.ظ

ما جرای یک ملاقات متفاوت


ماجرای یک ملاقات متفاوت"
من خامنه ای ام، داماد آقای هاشمی!

.دیدار با زندانیان سیاسی شبیه ملاقات های معمول با زندانیان عادی نبود و مجبور بود ترفندی بزند. وقتی به در نگهبانی می رسند، ایشان با لهجه کرمانی اشاره به همسرش می کند و می گوید: «این خانم خواهر آقای هاشمی است که برای دیدار او آمده، من هم شوهر این خانم هستم.»

 
به گزارش زندگی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی : در کتاب خاطرات رهبر معظم انقلاب" یادمان زندانها و بازداشتگاه ها " روایت جالبی از ملاقات خود وهمسر مکرمه شان با آیت الله هاشمی رفسنجانی در زندان قزل قلعه نقل شده است.
 
در آن مقطع  (اواخر سال 1350) آقای هاشمی نامه ای به امام خمینی نوشته ودرخواست کرده بود کاری کنند که دستگیرشدگان سازمان مجاهدین خلق اعدام نشوند که افتادن این نامه به دست ساواک، باعث محکومیت هاشمی به 7 ماه زندان می شود و وی به زندان داخل پادگان عشرت آباد منتقل می شود.
 
در اردیبهشت 1351، آیت الله خامنه ای به همراه همسرشان راهی تهران می شوند تا با هاشمی دیدار کنند.دیدار با زندانیان سیاسی شبیه ملاقات های معمول با زندانیان عادی نبود و مجبور بود ترفندی بزند. وقتی به در نگهبانی می رسند، ایشان با لهجه کرمانی اشاره به همسرش می کند و می گوید: «این خانم خواهر آقای هاشمی است که برای دیدار او آمده، من هم شوهر این خانم هستم.»
 
نگهبان ها به هم نگاه کردند و قرار شد از فرمانده بپرسند. فرمانده گفت فقط خواهرش می تواند وارد شود.«همسرم دل به خدا سپرد و وارد شد.من هم نگران و دلواپس، از این که راز آشکار شود که وی خواهر آقای هاشمی نیست، زیرا دیدار محارم با یکدیگر ویژگی خاصی دارد. اما از آنجا که آقای هاشمی فرد زیرکی بود، وقتی همسرم را از دور دید، متوجه موضوع شد... کنار یک جوی آب ایستاد، به طوری که همسر من در مقابل وی در طرف دیگر جوی قرار گرفت.»
 
ظاهرا آقای هاشمی سراغ دوستش را می گیرد و وقتی که متوجه می شود در نگهبانی است، از نگهبان ها می خواهد اجازه ورود شوهرخواهرش(!) را بدهند. «در این وقت یک نظامی دوان دوان به طرف من آمد و اجازه ورود داد. من وارد شدم و آقای هاشمی از دیدار من بسیار شادمان شد.»
 
در زمانی که آنها کنار یکدیگر در گفتگو بودند، یک نظامی آنجا ایستاده بود و در حالی که لبخندی بر لب داشت، به آیت الله خامنه ای خیره بود. «من هم با تبسم متقابل و ادب و نزاکت لازم پاسخ وی را دادم.»
 
چندی بعد آقای هاشمی از زندان آزاد شد، از آیت الله خامنه ای پرسید آن نظامی لبخند به چهره را شناخته بود؟ «گفتم: نه، گفت: او همان استوار زمانی بود و به احتمال قوی تو را هم شناخته بود.» آنجا بود که می فهمند این استوار بامعرفت زندان قزل قلعه در سال 42، اینجا هم ایشان را از لطف خود بی نصیب نگذاشته است


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۸
محمدی
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۹ ب.ظ

دوره ارزانی ست

چه کسی می گوید که گرانی شده است؟

دوره ی ارزانی ست ...

دل ربودن ارزان ...

دل شکستن ارزان....

دوستی ارزان است ....

دشمنی ها ارزان ...

چه شرافت ارزان.....

و دروغ از همه چیز ارزان تر....

قیمت عشق چقدر کم شده است....

کمتر از آب روان ....

و چه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۳۹
محمدی
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۲ ب.ظ

روزای عید نزدیکه....

zzzz

روزهای عید نزدیک است...
کاش قدری جای خانه تکانی رخت نو خریدن به کارهایی که در این سال انجام دادیم فکر کنیم...کاش لیست خانه تکانی امسالمان اینگونه باشد:
1-زدودن غم های گذشته
2-دور ریختن کینه ها
3-شستن افکار منفی.
4-چیدن عشق در طاقچه
5-سبز کردن مهر
6-خرید شادی و حراج محبت
7-و آخرین کار دست کشیدن از گناه "که شاید سال پیش رو سال فرجش باشد"
آمین!!!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۳۲
محمدی
جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ق.ظ

کار خیر

در کارهای خیر بر هم سبقت بگیرید...



منبع

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۱
سرباز گمنام رهبرم...
جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۳ ق.ظ

سبک زندگی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۳
سرباز گمنام رهبرم...
جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۴۷ ق.ظ

سلامتی دخترایی که :


سلامتی-دخترا-چادری (www.shabhayetanhayi (22)


سلامتی اون دخترایی که وقتی دوتا لات میبینن عوض لبخند 


چادرشونو محکم تر میگیرن


سلامتی دخترایی که چادرشون خاکی و گلی و خیس میشه


 ولی از سرشون باز نمیشه


سلامتی دخترایی که سرشون بره چادرشون نمیره




سلامتی-دخترا-چادری (www.shabhayetanhayi (3)



سلامتی دخترایی که آروم  و سنگین قدم بر میدارن که 


مبادا دل نامحرمی بلرزد


سلامتی دخترایی که زیباییشونو عرضه نمیکنن به هرکس و ناکسی



سلامتی دخترایی که از هر کس و ناکسی دل نمیبرن


سلامتی دخترایی که بهشون میگی امل ولی….



سلامتی-دخترا-چادری (www.shabhayetanhayi (1)


سرشار از فهم و دانایی ان و بازم سکوت میکنن تا 


مبادا ترک بردارد چینی نازک عفتشون


و سلامتی دخترایی که میراث زهرا (س) رو خوب حفظ کردن


سلامتی همشون صلوات

منبع:http://zohor313yar.blogfa.com

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۴۷
bahar shirazi
جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ق.ظ

دنیای مجازی

III

دنیای مــــــجازی دنیای کوچکی است ...و
به تبع آن آدمهــــــای کوچکی هم دارد ٬
بغیر یکسری استثناء ..
درگیراین دنیـــــا و آدمهــــــایش نشو، پاگیرشان نشو ،درکشان کن و بـــــــرو ...
اینجا همه هستند اما هیچکس نیست..
اسیرت میکند و خیالــــــــباف ......
درگیرش نشــــــــــــو!!!!!!!


منبع از:haramonline88.blogfa.com/tag/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۵
زهرا عزیزی
پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۲۸ ب.ظ

خداوندا....

خداوندا

مرغ ناچیز و محبوس در قفس چشم به تو دوخته و با لرزاندن بالهای ظریفش آماده ی حرکت به سوی توست.اما نه برای اینکه از قفس تن پرواز کند و در جهان پهناور هستی بال و پر بگشاید.نه.زیرا زمین و آسمان با آن همه پهناوری جز قفس بزرگتری برای این پرنده ی شیدا نیست.او می خواهد آغوش بارگاه بی نهایتت را باز کنی و او را به سوی خود بخوانی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۲۸
bahar shirazi
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۱۳ ب.ظ

شک بی جا!!!!

6666


مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.

شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.

متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یک دزد راه می رود، مثل یک دزد که می خواهد چیزی را پنهان کند، پچ پچ می کند.

آنقدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض کند نزد قاضی برود و شکایت کند.

اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد، زنش آن را جابجا کرده بود!

مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود، حرف می زند و رفتار می کند.

منبع از:http://matalebeziba.ir/


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۱۳
زهرا عزیزی
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۴۴ ب.ظ

رفیق یا نارفیق!!!

dddddd

بدترین کاری که یک نارفیق میتونه باهات انجام بده اینه که : بجای راهنمایی ، چاهنمایی کنه ...

منبع از:http://smss.persianblog.ir/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۴۴
زهرا عزیزی
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۴ ب.ظ

عصر


 زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر

زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز

را به طور مساوی بین خود تقسیم

کرده بودند.در مورد همه

چیز باهم صحبت می کردند

وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی

کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در

بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش

خواسته بود هرگز آن را باز نکند

ودر مورد آن هم چیزی

نپرسد

در همه این سالها پیرمرد آن

را نادیده گرفته بود اما بالاخره

یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد

وپزشکان از او قطع امید کردند.در

حالی که با یکدیگر امور باقی را

رفع ورجوع می کردند پیرمرد جعبه کفش را

آوردونزد


همسرش برد.

پیرزن تصدیق کرد که وقت آن

رسیده است که همه چیز را در مورد

جعبه به شوهرش بگوید.پس از او

خواست تا در جعبه را باز کند .وقتی

پیرمرد در جعبه را باز کرد دو

عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ

95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین

باره از همسرش سوال نمود.

پیرزن گفت :هنگامی

که ما قول وقرار ازدواج

گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که

راز خوشبختی زندگی مشترک در این

است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به

من گفت که هروقت از دست توعصبانی

شدم ساکت بمانم ویک عروسک

ببافم.


پیرمرد به شدت تحت تاثیر


قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش

سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه

بود پس همسرش فقط دو بار در طول

زندگی مشترکشان از دست او رنجیده

بود از این بابت در دلش شادمان شد پس

رو به همسرش کرد وگفت این همه پول

چطور؟پس اینها ازکجا

آمده؟

در پاسخ

گفت :آه عزیزم این پولی است که از

فروش عروسک ها به دست اورده ام

منبع از:http://aa1376.blogfa.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۲۴
زهرا عزیزی
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۳ ب.ظ

شانس

 

پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم می‌زد.

روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد.

همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند:

عجب بد شانسی‌ای آوردی

پیرمرد جواب داد: بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟

چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند اسب وحشی دیگر

به خانه‌ی پیرمرد بازگشت.

این‌بار همسایگان با خوشحالی به او گفتند: عجب خوش شانسی‌ای

آوردی!

اما پیرمرد جواب داد: خوش شانسی؟ بد شانسی؟ کسی چه می‌داند؟

بعد از مدتی پسر جوان پیرمرد در حالی که سعی می‌کرد یکی از آن

اسب‌های وحشی را رام کند از روی اسب به زمین خورد و پایش شکست.

باز همسایگان گفتند: “عجب بد شانسی‌ای آوردی!” و این‌بار هم پیرمرد

جواب داد: “بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟”

در همان هنگام، ماموران حکومتی به روستا آمدند.

آن‌ها برای ارتش به سربازهای جوان احتیاج داشتند.

از این رو هرچه جوان در روستا بود را برای سربازی با خود بردند،

اما وقتی دیدند که پسر پیرمرد پایش شکسته است و نمی‌تواند

راه برود، از بردن او منصرف شدند.

“خوش شانسی؟ بد شانسی؟ چـــه می‌داند؟

هر حادثه‌ای که در زندگی ما روی می‌دهد، دو روی دارد.

یک روی خوب و یک روی بد.

هیچ اتفاقی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست.

بهتر است همیشه این دو را در کنار هم ببینیم.

زندگی سرشار از حوادث است…

منبع از:http://aa1376.blogfa.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۲۳
زهرا عزیزی
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

نامحرم

نمازش که تمام شد چادر را تا کرد و گذاشت در سجاده.موهایش را پریشان کرد

و آرایشی کرد و وارد مجلس مهمانی شد.فرشته سمت چپ لبخند

تلخی زد و به فرشته سمت راست گفتː<انگار فقط خدا نا محرمه!....>

حجاب برای زن ,تاج بندگی از خداست.

چه چیز زیباتر از بندگی؟!




 منبع





۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۱
سرباز گمنام رهبرم...
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۰۴ ب.ظ

گناهان هفته!؟



صدای انفجار آمد و سنگر رفت هوا. هر چه صدایش زدیم جواب نداد. رفتیم جلو، سرش پر از ترکش شده بود و به زیبایی عروج کرده بود. جیب هایش را خالی کردیم. داخل جیبش کاغذ جالبی پیدا کردیم. نوشته بود:

گناهان هفته
شنبه: احساس غرور از گل زدن به طرف مقابل.
یک شنبه: زود تمام کردن نماز شب.
دوشنبه: فراموش کردن سجده شکر.
سه شنبه: شب بدون وضو خوابیدن.
چهار شنبه: در جمع با صدای بلند خندیدن.
پنج شنبه: پیش دستی کردن فرمانده در سلام.
جمعه: تمام نکردن صلوات های مخصوص جمعه.


* اسمش حسینی بود تازه رفته بود دبیرستان


امام کاظم علیه السلام فرموده است: «از ما نیست کسی که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را خواهد، و اگر گناه و کار بدی کرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و توبه نماید.» (الکافی،ج۲،ص۴۵۳)

از اموری که امام خمینی(ره) در چهل حدیث بسیار به آن تاکید نموده است: «مشارطه، مراقبه و محاسبه» است.

مشارطه: اول هر روز با خود شرط کنیم که آن روز را گناه نکنیم.
مراقبه: در طول روز بر این شرطی که نموده ایم مراقبت کنیم تا از آن تخلف ننمائیم.
محاسبه: در پایان روز و انتهای شب محاسبه نمائیم که چقدر بر شرط خود پایبند بوده ایم.
بخش سوم که محاسبه است در این میان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و شیطان همیشه تلاش می کند تا ما بر انجام این مهم موفق نباشیم.

(امتحان کنید متوجه می شوید که فراموشی در این بخش بسیار است.)


 منبع


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۰۴
سرباز گمنام رهبرم...
سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۰۸ ب.ظ

برداشت کــــــــــــــآملا آزاد است...!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۰۸
سرباز گمنام رهبرم...