رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است

من همه‌ى دغدغه‌ام اين است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ايران مشغول چنين حرکت عظيمى هستيم.
تاريخچه‌ى اين دويست سال اخير را بخوانيد و ببينيد چه حوادثى بر اين کشور گذشته است...
امام خامنه اي

مشخصات بلاگ
رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم.
تاریخچه‌ى این دویست سال اخیر را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است...
امام خامنه ای


کلام مولا علي عليه السلام-5

نماز، موجب نزديکي هر پارسايي به خداست و حج ، جهاد هر ناتوان است. هر چيزي زکاتي دارد و زکات تن، روزه و جهاد زن، نيکو شوهر داري است.حکمت 136 / نهج البلاغه



مسابقه نهج البلاغه

وصيت نامه شهدا

نام شهيد : شهيد حميد رشيدي خدا را شکر کنيد که در اين عمري که از خدا گرفتيد شاهد چنين تحول عظيمي بوديد قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت کنيد. به متاع قليل دنيا دل نبنديد که شما را منحرف و بر زمين مي زند. .

آخرین نظرات
  • ۱ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۷ - Sarah Az
    جالبه

۷۴ مطلب با موضوع «سبک زندگی :: مهربانی» ثبت شده است

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۲۶ ب.ظ

زنان سرزمین من!!!!

 نامه زن ایرانی به مرد هموطنش:

*

پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم، گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"

در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی

در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود

در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!

تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است

من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام

عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد

من باید لباس هایت را بشویم و اتو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر

وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است
منبع از:http://tashbad1993.blogfa.com/
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۲۶
زهرا عزیزی
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۱۵ ب.ظ

--کودکان بهشت--

درد های شبانه تو را کسی گردن نگیرد،‌ خدا هست

هر شب بر بالین تو بیدار میماند 

و آسمان را همرنگ چشم های تو بارانی میکند

از سرفه های خونی تو میشود شعرها نوشت

در امتداد رنج

از فراز کوهی از غصه، میشود بلند گفت؛

چشم انتظار فردا بمان

یا پرنده میشوی یا ماهی

ولی نفس کشیدن های سبز را ادامه می دهیم 

حتی در این هوای خاکستری

زیر آسمانی که

سالهاست با فعل پاکی غریبه است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۱۵
زهرا عزیزی
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ق.ظ

استخدام....جالبه

یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت. پرسش این بود:
شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس می‌گذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است. یک خانم/آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می‌توانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید. کدام را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را شرح دهید...
قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد.
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید. زیرا قبلاً جان شما را نجات داده است و این فرصتی است که می‌توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.

شما باید شخص مورد علاقه‌تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود:

سوئیچ ماشین را به پزشک می‌دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم منتظر اتوبوس می‌مانیم

منبع از:http://sabztarineshgh.blogfa.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۶
زهرا عزیزی
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۵۸ ق.ظ

دستان مادرم....



تفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی می مانند مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان پدر و مادر…!!!
منبع از:http://www.rayeheyenoor.blogfa.com/
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۵۸
زهرا عزیزی
چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۵۱ ب.ظ

وجدان...

                          منبع از:http://naghashefaghir.blogfa.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۵۱
زهرا عزیزی
چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۲۴ ق.ظ

حضرت زهرا(س) چگونه فرزندانش را خطاب میکرد؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۲۴
منتظر فرج
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۲ ب.ظ

روزای عید نزدیکه....

zzzz

روزهای عید نزدیک است...
کاش قدری جای خانه تکانی رخت نو خریدن به کارهایی که در این سال انجام دادیم فکر کنیم...کاش لیست خانه تکانی امسالمان اینگونه باشد:
1-زدودن غم های گذشته
2-دور ریختن کینه ها
3-شستن افکار منفی.
4-چیدن عشق در طاقچه
5-سبز کردن مهر
6-خرید شادی و حراج محبت
7-و آخرین کار دست کشیدن از گناه "که شاید سال پیش رو سال فرجش باشد"
آمین!!!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۳۲
محمدی
جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ق.ظ

کار خیر

در کارهای خیر بر هم سبقت بگیرید...



منبع

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۱
سرباز گمنام رهبرم...
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۳۴ ب.ظ

فقر....

ssss


روزهای برفی طولانی ترند ...

برای کودکی که از سوراخ کفشش به زمستان می نگرد !

منبع از:http://smss.persianblog.ir/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۳۴
زهرا عزیزی
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۴ ب.ظ

عصر


 زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر

زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز

را به طور مساوی بین خود تقسیم

کرده بودند.در مورد همه

چیز باهم صحبت می کردند

وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی

کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در

بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش

خواسته بود هرگز آن را باز نکند

ودر مورد آن هم چیزی

نپرسد

در همه این سالها پیرمرد آن

را نادیده گرفته بود اما بالاخره

یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد

وپزشکان از او قطع امید کردند.در

حالی که با یکدیگر امور باقی را

رفع ورجوع می کردند پیرمرد جعبه کفش را

آوردونزد


همسرش برد.

پیرزن تصدیق کرد که وقت آن

رسیده است که همه چیز را در مورد

جعبه به شوهرش بگوید.پس از او

خواست تا در جعبه را باز کند .وقتی

پیرمرد در جعبه را باز کرد دو

عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ

95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین

باره از همسرش سوال نمود.

پیرزن گفت :هنگامی

که ما قول وقرار ازدواج

گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که

راز خوشبختی زندگی مشترک در این

است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به

من گفت که هروقت از دست توعصبانی

شدم ساکت بمانم ویک عروسک

ببافم.


پیرمرد به شدت تحت تاثیر


قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش

سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه

بود پس همسرش فقط دو بار در طول

زندگی مشترکشان از دست او رنجیده

بود از این بابت در دلش شادمان شد پس

رو به همسرش کرد وگفت این همه پول

چطور؟پس اینها ازکجا

آمده؟

در پاسخ

گفت :آه عزیزم این پولی است که از

فروش عروسک ها به دست اورده ام

منبع از:http://aa1376.blogfa.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۲۴
زهرا عزیزی
دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۵۲ ب.ظ

حس ناب آدمیت


این روزها چشم ها چیزهای را می بیند که نباید ببیند!

گوش ها چیزهای را می شنود که نباید بشنود!

این روزها  حس آدمیت بیگانه است...

آدم ها هم با هم بیگانه اند...

آری...همگی از پشت کوه آمده اند..چون هیچ یک نمی دانند رسم آدمیت را...

در ضمیر ناخدا گاه من آدمیت اینگونه معنا می شود:آدمیت یعنی من،آدمیت یعنی تو،آدمیت یعنی ما.

آدمیت یعنی مهربانی ، صداقت ،و به فکر هم نوع بودن!

آدمی صاف است همچو گلبرگ یاس ، آدمی هوچو رایحه ی گل سرخ است،درمیان باد...

داری از این ها که من گفتم نشان؟؟پس بدان بویی بردی از رسم آدمیان//

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۵۲
محمدی
دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۳۰ ب.ظ

بندگانم را آگاه کنید....

روی پرده کعبه این آیه حک شده :


بندگانم را آگاه کنید که من بخشنده ی مهربانم/سوره حجر آیه 49

چه حس نابی ست دل به صاحب دلان دادن.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۳۰
محمدی
يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۵۹ ب.ظ

دلـــــــــــــــنوشتــه




دلم کمی خدا می خواهد...
کمی سکوت...
کمی دل بریدن می خواهد...
کمی مهربانی ...
کمی آغوش آسمانی...
کمی دور شدن از این جنس آدمها»




۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۵۹
سرباز گمنام رهبرم...
شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۲ ب.ظ

مهم ترین نیاز ما؛ مهربانی

لا به لای اخبار امروز سایت ها، چشمم به این تصویر افتاد. دقت کردم .

منبع : وبسایت شهاب مرادی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۲۲
منتظر فرج