بچه ای ده ساله که امر به معروف و نهی از منکر می کند
لبخند روی لباش بود و شادی رو می شد توی چشماش حس کرد...
اومد و پیش خانواده نشست و با همون حالت بچگی گفت : می دونید چی شده؟!
ما هم پرسیدیم چی شده؟
جواب داد : رفته بودم بیرون خونه که یه خانوم بی حجاب رو دیدم بهم لبخند زد و برام دستتکون داد...
منم لبخند کوچولوی زدم و با اشاره گفتم روسری تون رو بیارید جلو...
اون خانوم هم لبخندی زد و روسریش رو آورد جلو و رفت...
تشویقش کردیم و بهش گفتیم احسنت ! کار خیلی خوبی کردی.
این قدر خوش حال شدم که داداشم هم تونسته کاری کنه که امام زمان رو خوش حال کنه و
بتونه در حد خودش امر به معروف و نهی از منکر بکنه...
پیش خودم گفتم ما باید بیشتر به خودمون بیاییم و در راهمون استوارتر و ثابت قدم تر
باشیم...
حتی با یه اشاره ی کوچیک هم می شه کاربزرگ کرد...
منبع : پیام های گوشیم
خسته نباشی خواهر
یاعلی