رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است

من همه‌ى دغدغه‌ام اين است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ايران مشغول چنين حرکت عظيمى هستيم.
تاريخچه‌ى اين دويست سال اخير را بخوانيد و ببينيد چه حوادثى بر اين کشور گذشته است...
امام خامنه اي

مشخصات بلاگ
رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم.
تاریخچه‌ى این دویست سال اخیر را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است...
امام خامنه ای


کلام مولا علي عليه السلام-5

نماز، موجب نزديکي هر پارسايي به خداست و حج ، جهاد هر ناتوان است. هر چيزي زکاتي دارد و زکات تن، روزه و جهاد زن، نيکو شوهر داري است.حکمت 136 / نهج البلاغه



مسابقه نهج البلاغه

وصيت نامه شهدا

نام شهيد : شهيد حميد رشيدي خدا را شکر کنيد که در اين عمري که از خدا گرفتيد شاهد چنين تحول عظيمي بوديد قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت کنيد. به متاع قليل دنيا دل نبنديد که شما را منحرف و بر زمين مي زند. .

آخرین نظرات
  • ۱ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۷ - Sarah Az
    جالبه
چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۵۳ ب.ظ

آخرین خاطرات روشنی ام ...

خاطره ای از جانباز روشن دل ( نسرین ماه دشتیان )

رقص ترکش های خونین و صدای پایکوبی مرگ مرا به مهمانی شب می خواند . عروسک های مخملی خیال در گوشه ای
 از ذهن ترک خورده ام پناه می گرفتند . و من یکه و تنها و آسمانی که آرام آرام ، لباسی از تاریکی را بر تن می کرد .

 صدایی آشنا گوشم را نوازش می داد . آری ، آن سو تر پسرکی خردسال ، هق هق خونینی را با جرعع جرعه وجود
 
تجربه می کرد . هنوز چشم های بهت آنگیز و پنجه های گره کرده اش در خانه اول ذهنم باقیست . در آن لحظات سر

درگمی و اضطراب ، تنها مفهومی را که می شد معنا کرد حضور مرگ بود و بس . چه شگرف نت های سرد با پنجه تقدیر
به صدا در می آمدند و چه گوش خراش بود سمفونی شیون بر گونه خون آلود مادرم . آری من در بالینی از خاک ، خون و
 ترکش آرمیده بودم و مادرم مویه کنان مرا در آغوش می کشید . هر دو سرگردان و بی پناه در هجوم صاعقه های بی
کسی فضا را به نظاره نشسته بودیم و مادر با صدایی گرفته فریاد می زد ؛ کمکم کنید ، آیا کسی هست مرا یاری دهد .
ولی افسوس که تنها صدای قابل شنیدن ، ضربه های خفیف قلب مادری سرگردان بود ، با دنیایی از درد . صورت وحشت
 زده مادر را برای آخرین بار در خاطره سرخ رنگ ذهنم به خاطر سپردم ، و به آرامی به وادی تاریکی و ظلمت محض قدم
نهادم . آری ، این بود آخرین تابلو حکاکی شده در آخرین صفحه خاطرات روشنی ام .


منبع : کتاب فرشتگان سرزمین آتش


تمامی این متن نوشته شده توسط خود روشن دل عزیز بوده و بدون هیچ تغییری نویسنده این متن را در این کتاب گنجانده است

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۲
TRIPLE S.

نظرات  (۱)

خط سبزت اصلا مشخص نیست!
پاسخ:
ممنون از اینکه گفتید
عوضش کردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">