شهر رمضان _ قسمت ششم: نقط سر عبودیت
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ ... (185 بقـــــــره)
عبد، بنده...
پرستش کردن...
بندگی...
همه ی ما باور داریم که بنده ایم...
بنده ی اونی که اون بالاست...
اونقدر بالا که توی مخیله ی من و شما هم نمیگنجه...
ولی میشه باهاش رفیق شد...
میشه عاشقش شد...
توی فرهنگ لغت،معادل بنده کلمه ی مطیع و فرمانبردار اومده..
فرمانبرداری...
یعنی تابع امر کسی بودن...
وقتی میگیم بنده ی خداییم یعنی فرمانبردار خداییم...
مطیع محض...
ولی واقعا هستیم؟
چرا نمیخوایم باور کنیم راز خوشبختی همین بندگیه...
راز آرامش همین عبودیته...
گام اول هم برای رسیدن به این بهشت دنیوی...
یعنی جایی که آدم توش رضایت کامل داره...
و به دنبال رضایت مخلوق، رضای خالق هم وجود داره...
تقواست...
یعنی ترک محرمات و انجام واجبات
اِنَّ التَّقوى مُنتَهى رِضَى اللّه مِن عِبادِهِ وَ حاجَتُهُ مِن خَلقِهِ فَاتَّقُوا اللّه الَّذى اِن اَسرَرتُم عَلِمَهُ وَ اِن اَعلَنتُم کَتَبَهُ؛
نهایت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفریدگانش تقواست، پس تقوا از
خداوندى بکنید که اگر پنهان کنید مى داند و اگر آشکار سازید مى نویسد.
کنزالعمال،
ج10، ص143، ح28731
و من الله التوفیق
زهرا زمانی