دولت و وزیر در تعطیلات کیش و آلمان: مردم، از یارانه انصراف دهید! / چرا مردم به دولت منتخب خود «نه» گفتند؟
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ میزان مشارکت مردمی برای انصراف از دریافت یارانهها قرار بود توسط دولت و در همان ساعات پایانی آخرین روز ثبت نام اعلام شود تا همه بدانند که چند درصد از مردم ایران با مشی اعتدالی دولت یازدهم و با طرح بزرگ دولت همراهی کرده اند، اما از آنجا که هنوز آمار مشخصی از سوی دولت محترم اعلام نشده است می توان دریافت که این میزان مشارکت در آن حد نبوده که دولت یازدهم پس از روزها تبلیغات و تشویقهای رسانهای انتظارش را داشته است.
زمانی که روحانی برای به دست آوردن کرسی ریاست جمهوری تلاش می کرد تقریبا مملکت مشکل خاصی نداشت و تنها مقداری کدورت و کینه بود که باید با همدلی و درپیش گرفتن مشی اعتدال ازسینه ها پاک می شد! اما به محض روی کار آمدن دولت و کابینه یازدهم، ناگهان افسانه ای هولناک از 8سال گذشته ورد زبان دولتمردان شد. گویی که هزاران سال از آن دوران گذشته و چون کسی یادش نمانده میتوان هرگونه که خواست تعبیر و تفسیرش کرد. مثلا به یکباره با خزانه خالی مواجه شد و بدون اینکه تضمین مناسبی برای پایین آمدن قیمت ها مخصوصا حامل های انرژی ارئه داد از مردم خواست که از گرفتن یارانه نقدی خود انصراف دهند.
دراین
راه صدا و سیما برای دولت سنگ تمام گذاشت و تقریبا تمام مدت تعطیلات عید93
و بعد از آن را با توسل به انواع و اقسام راهها مردم را برای انصراف از
یارانهها تشویق کرد.
افراط صدا وسیما دراین تبلیغات به حدی شد
که موجی از طنز با موضوع انصراف از یارانه درجامعه رواج یافت و این نشان
دهنده آن بود که پرداخت نادرست به این مقوله چقدر اصل هدف را لوث کرده است.
شاید این نظر متخصصان که عدم دریافت یارانه در بلند مدت باعث آبادانی کشور میشود و این وعده دولتی ها که اگر مردم انصراف دهند هزینه یارانهها در بخش درمان به مصرف خواهد رسید، درست و منطقی باشد؛ اما از آنجایی که همیشه فاصله حرف و عمل با گفتن سخنان درست پر نمی شود نتیجه حرف معقول دولت با عمل غیرمعقولش این شد که در پایان زمان ثبت نام برای دریافت یارانه، به گفته مهرداد بذرپاش نماینده مردم تهران در مجلس تنها چیزی در حدود 7درصد مردم انصراف داده اند. یعنی اگر خود دولت نخواهد که دست به حذف یارانه بگیران ثروتمند بزند در فاز دوم هدفمندی یارانه ها از جمعیت 75ملیونی کشور 70 ملیون نفر یارانه خواهند گرفت!
اما چه می شود
که مردمی که در 24 خرداد که هنوز یک سال هم از آن نگذشته و در آن به خط مشی
ادعایی روحانی رای دادهاند و در نهایت او را به عنوان رئیس جمهور خود
پذیرفتهاند اینگونه درخواست وی برای عدم دریافت یارانهها را به زمین
میزنند؟ حتی قشر مرفهی که بعید است نیازی به ماهی 45 هزار تومان پول
یارانه داشته باشند تمام تبلیغات گسترده دولت در این راه را نادیده می
گیرند و تصمیم می گیرند یارانه دریافت کنند؟
شاید ما گمان کنیم
که توده مردم تحت تاثیر تبلیغات هستند و با سخنان تصنعی چند بازیگر و
ورزشکار که آنها را به عدم دریافت یارانه تشویق می کنند، استحاله شده و
انصراف میدهند، اما بهتر است رئیس جمهور محترم و مشاوران تبلیغاتی وی
بدانند که خود غربیها هم که مبدع نظریه های تاثیر تبلیغات بر افکار عمومی
هستند، تاثیر صددرصدی و بی چون و چرا را رد میکنند و برای اراده مخاطب
دراین فرآیند نیز سهمی در نظر می گیرند.
اما باید واقعیتهای
صحنه و نوع رفتارهای عملی مسئولان دولتی را دید؛ تشویق مردم برای انصراف از
دریافت یارانه در حالی صورت می گرفت که وزیر صنعت دولت اعتدال 25 روز را
در آلمان به سر برد. اگر بخواهیم بنا را بر حرفهای خود نعمتزاده بگذاریم و
این سفر را صرفا جهت عمل جراحی که 25 روز به طول انجامیده قلمداد کنیم،
برای سفر رئیس جمهور در ابتدای تعطیلات به شمال و سپس برای ادامه تعطیلات
به کیش و یا هزینه 8 میلیارد تومانی اخیر برای تجهز و بازسازی ساختمان نهاد
ریاست جمهوری توجیهی نخواهیم داشت.
کسی نمیگوید رئیسجمهور حق گذراندن تعطیلات در منطقهای گران قیمت را ندارد اما وقتی این مسئله با ماجرای ترغیب برای انصراف از یارانه همزمان میشود، نباید انتظار داشت مردم این رفتارها را نادیده بگیرند و درحالی از حق قانونی خود بگذرند که همدلی و همراهی منتخبین خود را نمی بینند.
واقعیت این است که
مردم ما مطمئن نیستند در صورت فداکاری برای آبادانی مملکت، این هزینه واقعا
صرف امور مهم و توسعه ای میشود یا نه! و از طرفی انتظار دارند
با این انصراف، بساط ریخت و پاش و اسراف و حیف
و میل بیت المال مسئولان برچیده شود. مردم ایران همان کسانی هستند که
وقتی نام ایران و ایرانی به میان میآید، بدون هیچگونه منفعتی همیشه در
میدان حاضر بودهاند. چه زمانی که در جنگ جان ومال خود را فدای کشور می
کردند و چه امروز که هرجا دشمن نیت سوئی در قبال ما داشته، 22بهمنها و
9دیها را برپا کرده و بر سرآرمان و عهد خویش با امام ایستادهاند .
پس
اگر امروز اینگونه درخواست دولت یازدهم را نادیده میگیرند، دولت نیز برای
درک این رفتار باید به رفتار خود رجوع کند و باید ببیند چه خطایی از آنان
سرزده است که مردم حاضر نشدند به اعتبار حرفشان با مشارکت بالایی انصراف
دهند.
اگر قرار است تجربه دولتهای سازندگی و حزب کارگزاران در
دولت اعتدال هم تکرار شود و ایرادی نداشته باشد که عدهای «زیر چرخ توسعه»
له شوند و درمقابل مسئولین راه ثروت اندوزی و اشرافیگری در پیش بگیرند
حرفی نیست، چون مردم در گذشته پاسخ خود را به این تفکرات داده اند ولی اگر
قرار است در این دولت اوضاع عوض شود و اتفاقات تازهای در هوای سیاسی،
اقتصادی جامعه بیفتد، راهی که روحانی در پیش گرفته از آنجایی که در همین
ابتدا اثری از همراهی مردم با خود را ندارد محکوم به شکست است.
یادداشت از: نعیمه موحد