دهــــــه فجــــــــر گرامی....
از کتاب های درسی آن سال ها یادم هست امام امیدش به ما دبستانی ها بود ،
می گویم : آقا ، حالا بزرگ شده ایم ، از امیدتان راضی هستید ؟
من همهى دغدغهام اين است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ايران مشغول چنين حرکت عظيمى هستيم.
تاريخچهى اين دويست سال اخير را بخوانيد و ببينيد چه حوادثى بر اين کشور گذشته است...
امام خامنه اي
نماز، موجب نزديکي هر پارسايي به خداست و حج ، جهاد هر ناتوان است. هر چيزي زکاتي دارد و زکات تن، روزه و جهاد زن، نيکو شوهر داري است.حکمت 136 / نهج البلاغه
نام شهيد : شهيد حميد رشيدي خدا را شکر کنيد که در اين عمري که از خدا گرفتيد شاهد چنين تحول عظيمي بوديد قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت کنيد. به متاع قليل دنيا دل نبنديد که شما را منحرف و بر زمين مي زند. .
از کتاب های درسی آن سال ها یادم هست امام امیدش به ما دبستانی ها بود ،
می گویم : آقا ، حالا بزرگ شده ایم ، از امیدتان راضی هستید ؟
السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی «عج»
دیگر شده ام دچار وسواس، بیا
بد جور به عصر جمعه حساس، بیا
گفتی به عموی خود ارادت داری
این جا کلاس درس ملت ماست
اینجا یک ترم بالاتر که می روی
مانتو و مقتعه ات بالاتر می رود
اینجا یک ترم بالاتر که می روی
به قول معروف کلاست بالاتر می رود
اینجا یک ترم بالاتر که می روی
روابط اجتماعی ات (با آقایان) بالاتر می رود
اینجا یک ترم بالاتر که می روی
. . .
عجیب است
سر کلاس ما
جای بالارفتن شعور و ارزش و حیا خالی است
هر روز غیبت می خورد
و سرانجام حذف می شود
بال و پرت به رنگ خاک، دلت مهربون و پاک
به من بگو وقتی که پر کشیدی بابام رو تو ندیدی؟
دیدمش از این جا رفت اون بالا بالاها رفت
پیش ستاره ها رفت
یواش و بی صدا رفت
ستاره آی ستاره، پولک ابر پاره
خاموشی و می تابی، بیداری یا که خوابی
به من بگو وقتی که خواب نبودی بابام رو تو ندیدی؟
دیدمش از این جا رفت اون بالا بالاها رفت
از اون طرف از اون راه
رفته به خونه ی ماه
ماه سفید تنها، که هستی پشت ابرا
نقره نشون کهکشون، چراغ سقف آسمون
به من بگو وقتی که نور پاشیدی، بابام رو تو ندیدی؟
همینجا پیش من بود، نموند و رفت زود زود
اون بالا بالاها رفت
بابات پیش خدا رفت
خدا که مهربونه، پیش بابام می مونه
گریه نمیکنم من، که شاد نباشه دشمن
روزهاى انتظار رو پایان است...
دلم در تب و تاب و بى تابى است...
یک دل لحظه هارا مى شمرد تا بشود 21!
یک دل تمناى کندشدن لحظه ها را دارد...
دلم نمى خواهد این ثانیه هاى ارزشمند به پایان برسد...
باورم نمى شود....
رویایش هم شیرین ترین رویاى عالم است
چه برسد به حقیقت ، و واقعیتش!
عازم جنوب هستم ، درست هفته ى دیگرهمین شب، اگر نفس از تنگناى گلو بگذرد، آبادان خواهم بود!
مى روم تا پاجاى پاى غیور مردانى نهم که روزگارى تمام زندگیشان را فداى امروز ما کردند...
میرم تا تجدید میثاق کنم...
برادرم ،
من و چادر سیاهم...
چادرى که بهایش خون هزاران هزار لاله ى عاشق بود...
آرى ! من و چادرم...
چادرى که هرگز آن را از خودم دور نخواهم کرد ،
تا کور شوند آنان که نمى توانند ببیند، حجاب خواهرت هنوز پابرجاست .
همسفرى مهربان خواهم داشت در این سفر ... .
خبرنگار افتخاری_محمدی
عیـــــنــــــڪ شـــــاه،عـیــــنــــــڪ اِمــــــام
...حالا این دو عینک روی میز شماست، هر کدام را که میپسندید بردارید و بر چشم بزنید...
[شاه]
"ملکه فُوزیه و ملکه ثُریا به دفعات شاه را تهدید کردند که اگر به زنبارگی
خود در محافل خصوصی ادامه دهد از او جدا خواهند شد" (ماروین
زونیس،شکستشاهانه،ص۱۰۸)
[امام]
"اسلام خواسته است زن مَلعَبه دست مرد نباشد، اسلام خواسته است زن و مرد
ّحیثیّت انسانیشان محفوظ باشد" (صحیفهامام،ج5،مصاحبه
بانشریهلبنانیاَمَل)
-
[شاه]
"شاه: این فرح مثل سایه دنبال من است و من در خلوت هم حق ندارم زن غریبه ایی را ببوسم" (خاطرات اردشیر زاهدی،۲۵سال درکنارشاه،ص۱۷۳)
[امام]
"ما نمیتوانیم و اسلام نمیخواهد که زن به عنوان یک شیئ و یک عروسک در دست
مرد باشد، اسلام میخواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و
کارآمد بسازد" (صحیفه امام،ج۵،مصاحبه با کِرکُِکروُفت(استاد دانشگاه
روُتِکرزآمریکادربارهاسلام)
منبع : کتب مختلف و مقاله ای با عنوان"عینک شاه،عینک امام"