وارونگی خطر ناک
ا همین چند ساله پیش بود که مردها برای خودشون ابهتی داشتند ، لباس هایی که به تن می کردند به نوعی بود که هیکل اونها رو بزرگ تر از چیزی که بود نشون بده .
رنگ مورد علاقه مردها اول مشکی بود و بعد سفید . از لباس های اجق وجق بیزار بودند .
توی گرما تابستون و سرمای زمستون تفاوت زیادی در لباس پوشیدن نداشتند و فقط یک اور کت یا کاپشن کم و زیاد می شد .
خیلی ها یقه را باز می زاشتن تا موهای فرفری سینشون نما داشته باشه و آستین هارو بالا می زدن که حجم ساعدشون و موهای دستشون بر ابهت مردونه اونها اظافه کنه .
پسرها لحضه شماری می کردند که زود تر ریش و سیبیل در بیارن موهای صورتشون رو سربالا با تیغ می زدن و قطره و پماد از عطاری محل می گرفتند که زود تر ریش دربیارن و قاطی مردها حساب بشن .
یادمه بازیکن های فوتبال هم عین مردم بودن و اهل مردونگی و ابهت و ریش و سیبیل .
مردها برای ابهت بیشتر وقتی حرف می زدن به قول خودشون داش مشتی حرف می زدن و یه سری واژه داشتن که مختص این نوع حرف زدن بود و کسی به دنبال ظرافت و لطافت نبود .
مردهایی که اون دوره قرطی به حساب میومدن کسانی بودن که ریش و سیبیل می زدن و یقه باز می زاشتن و یه زنجیر کلفت طلا یا نقره میتداختن به گردنشون اونهایی که خیلی قرطی بودن یه دست بند هم به دستشون بود اما همین قرطی ها هم گویش مردونه داشتند و دنبال ابهت بودن .
همین چند وقت پیش بود که مردها ایرونی کوه غیرت بودند و شاید بعضی هاشون چندتا زن داشتند اما اهل طلاق دادن زن نبودن و اینقدر مردونگی و مروت داشتند که به دوتا زنشون برسن .
پدر مادر ها پسرای جونشون رو زود زن می دادن قبل از اینکه اهل مفسده بشن و دخترها هم دنبال شاهزاده نبودن دنبال یه مردی می گشتن که مثل کوه محکم باشه تا بتونن بهش تکیه کنن و به داماد هم اصلا سخت نمی گرفتن و داماد هم به دنبال جهیزیه کامل نبودن .
همین چند سال پیش بود که مردها معتقد بودن هرکس دندون می ده نونش میده و هر خونه صدای 4 5 تا بچه ازش به گوش میرسید .
نه بچه لوس بار میومد و نه بچه ننه و پر توقع .
مدرسه غیر انتفاعی رفتن کلاس که نبود هیچ باعث می شد به یارو بگن سوسول و بی دست و پا و خیلی چیز های دیگه .
زنها اهل کار بیرون از خونه نبودن اگر هم بودن ای معلم بودن یا پرستار و اهل کارهای مردونه نبودند .
نه کیترینگی بود و نه آشپزخونه ای حتی پیک موتوری هم نبود که زنگ بزنی واست غذا رو بیارن در خونت زن باید پخت و پز می کرد .
اما حالا
مردهای این دوره عین زنها شدن البته نه همشون ولی تعدادشون خیلی زیاده و داره زیاد تر هم میشه .
میرن آرایشگاه ابرو بر میدارن که خوشگل بشن و نه ابهت داشته باشن .
میرن کلینیک پوست و مو تا موهای دست و سینشون رو با لیزر برای همیشه بزنه و جلبه که یقه هاشون رو باز میزارن که مردم سینه زنونه این نامردها رو ببینن .
اگه بگم خیلی ها هستند که موقع بیرون رفتن میرن بغل دسته زنشون و با هم از لوازم آرایش استفاده می کنند باور می کنید ؟
اگر بهتون بگم خیلی از این نامردها می رن دماغشون رو عمل می کنند و لب و گونه هاشون رو پروتز می کنن باورتون میشه ؟
اگر بهتون بگم این نامردهای زن صفت از نگاه مردهای دیگه به زناشون کیف می کنن باورتون می شه ؟
کم ندیدیم از این نامردهایی که مثل زنها لباس می پوشن .
یه پیرهن خلی تنگ یه شلوار خیلی تنگ یقه بسته سر آستین بسته ، گوش واره ، برق لب و قدم های کوتاه و گویش اوا خواهری که حتی زنها هم حالشون بهم میخوره .
این مرد قراره تکیه گاه یه زن باشه ، این مرد قراره نیاز های عاطفی همسرش رو بر طرف کنه به نظر شما می تونه از پس چنین کاری برآد .
این نامرد خودش باید بره شوهر کنه تا اینکه شوهر یکی دیگه باشه ، جدیدا هم که ساپورت پوش شدن و بوت های ساق بلند به پا می کنن و میان تو خیابون دور دور می کنن .
اما زنها
مثل مردهای قدیم آستین بالا می زنند و لباسی به تن می کنند که اندامشون رو بزرگ تر نشون بده و بیرون خونه کار می کنند و گویش مردونه دارن و عشق کارهای مردونه رو دارن موتور سواری کراس ، رالی صحرا و رانندگی کامیون و تریلی و اتوبوس و ...
و بد بختانه این نوع از زن ها به خاطر خلق و خوی مردونه تن به ازدواج نمیدن و اگر بدن خیلی زود به جدایی میرسن مگر اینکه با یکی از اون نامردها ازدواج کنن که فقط شوهر داشته باشن .
این وارونگی برای چی به وجود آمد ؟
لطفا نظر بدید .
اما نمیشه و من ترجیه میدم اسلامی باشم و به تعبیر ملت عقب مانده