رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است

من همه‌ى دغدغه‌ام اين است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ايران مشغول چنين حرکت عظيمى هستيم.
تاريخچه‌ى اين دويست سال اخير را بخوانيد و ببينيد چه حوادثى بر اين کشور گذشته است...
امام خامنه اي

مشخصات بلاگ
رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم.
تاریخچه‌ى این دویست سال اخیر را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است...
امام خامنه ای


کلام مولا علي عليه السلام-5

نماز، موجب نزديکي هر پارسايي به خداست و حج ، جهاد هر ناتوان است. هر چيزي زکاتي دارد و زکات تن، روزه و جهاد زن، نيکو شوهر داري است.حکمت 136 / نهج البلاغه



مسابقه نهج البلاغه

وصيت نامه شهدا

نام شهيد : شهيد حميد رشيدي خدا را شکر کنيد که در اين عمري که از خدا گرفتيد شاهد چنين تحول عظيمي بوديد قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت کنيد. به متاع قليل دنيا دل نبنديد که شما را منحرف و بر زمين مي زند. .

آخرین نظرات
  • ۱ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۷ - Sarah Az
    جالبه

۱۲۸ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ

حـاج قا باید بایـد برقـصـه !!

 هم سنگـریا پیشنهاد می کنمـ حتما حتما بخونیدش :)

گزارش تصویری، منطقه عملیاتی شلمچه




خادم الشهدایی تعریف می کرد :                     

چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. چشم‌تان روز بد نبیند... آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی، مانتوی تنگ و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.
اخلاق‌شان را هم که نپرس... حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند و مسخره می‌کردند و آوازهای آن‌چنانی بود که...
از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...
دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بده‌کار خاطره و روایت نیست که نیست!
باید از راه دیگری وارد می‌شدم... ناگهان فکری به ذهنم رسید... اما... سخت بود و فقط از شهدا بر‌می‌آمد...
سپردم به خودشان و شروع کردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند و گفتند: اِاِاِ ... حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!
گفتند: حالا چه شرطی؟
گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و معجزه‌ای نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راه‌تان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.
گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟
گفتم: هرچه شما بگویید.
گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به رقصیدن!!!
اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم.
دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...
در طول مسیر هم از جلف‌بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم...! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم...
می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است...
از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!!
به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم ... اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند.
کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت: پس کو این معجزه حاج آقا! ما که این‌جا جز خاک و چند تا سنگ قبر چیز دیگه‌ای نمی‌بینیم! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...
برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...
تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد... عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد...
همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند ... شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد. هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم ...
به اتوبوس که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند.
هنوز بی‌قرار بودند... چند دقیقه‌ای گذشت... همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند... 
پرسیدم: به کجا رسیدید؟ چیزی نگفتند.
سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به جامعه‌الزهرای قم رفته‌اند ... آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند."

تصاویر درخشان, جداکننده متن درخشان, جلیتر


منبع :قلم بنده ...وشنیده هام ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۲۵
فاطمه پرواز
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ب.ظ

خدایا بخدا دلم گرفته


خدایا بخدا دلم گرفته

دلم گرفته از این که می خواهم بخندم 

اما نمی توانم


دلم گرفته از این قلم هم مرا یاری نمی کند

قلمی که با ریختن اشکهایم 

دیگر تاب و توان نوشتن را ندارد

خدایا به خدا دلم گرفته

فردا جمعی از دوستام ....


عازم خاک پاکی هستن .. ...


 که غیور مردانی جان خود را برای دفاع از آن از دست دادند ...


ومن اینجا زیر این اسمون حسرت  رفتن به اونجا رو میکشم ....


خدایا رفتن و ماندن دردست توست برای رفتنم التماس میکنم

 اگر نرفتنم حکمت است دلم را به ماندن خوش کن ....




منبع:

قلم اشک هام. . .  جوهر خونم 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۳۴
فاطمه پرواز

و این انشایی است به مناسبت دهه ی فجر

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۳
سرباز گمنام رهبرم...
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۴۹ ب.ظ

بالاترین وزنه....

از حسین رضا زاده پرسیده بودن :

 بالاترین وزنه چندکیلو هستش که

 یه نفر بزنه بهش بگن پهلوان؟

آقای رضازاده درجواب گفتن :

 بالاترین وزنه یه پتوی 400یا500گرمی هستش

 که صبح باید بلند کنیم تا نماز صبح یا نماز شب

 رو بخونیم

هرکی بتونه اون وزنه رو بلند کنه بهش میگن

 پهلوان...


منبع: شنیده ام....
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۴۹
فاطمه پرواز
سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۵۰ ب.ظ

عزیزِ من...

عزیزِ من...فرق من با بقیه رو فقط کسی میفهمه که برام با بقیه فرق داره..

+ خــودم آس..

+ رفیــقام خاص...

+ دنیــا مال ماست...

+ چـــــون جد در جدم شیعه مولاست...

+ دلمون دریــاس...

+ چــــــون دلــمون عاشقه اباعبدالله ست(ع)...

+ ســرمون بالاست...

+ چـــون بالا سرمون خداست...

+ افتخارمون به چادر مشکی حضرت زهراست(س)...

+ هیئتمون همیشه بر پاست...

+ تازه مــداح هیئتمونم حاج رضـاست !!

+ محل آرامشمون گلزار شهداست...

+ آرزوی هممون کربــلاست...

+ نقطه ضعفمـون روی حضرت آقــاست..

این پیغام بچه شیعه ها به کل دنیاست...


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۰
فاطمه پرواز
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۴۰ ب.ظ

ومن یک پسرم ...


1

همیشه وقتی از حجاب وحیا حرف میزنیم

یاده خانوم ها می افتیم یاده چادری ها 

اما امروزمیخوام در مورد حجاب مردانها بگم. 

پسری که ریش داره وبهش میگن

پاچه بزی خم به ابرو نمیاره... 

پسری پاتوقش مزار شهداس

نه باشگاه کامبیز بدنساز... 

پسری که جای پرورش اندام وتزریق بازو

پرورش ایمان میکنه وخودسازی... 

پسری که سرش و خم میکنه تا سنگ فرش خیابونا ،

نه رودروی ناموس مردم.... 

پسری که بلوز آستین بلند میپوشه و شلوار کتان

نه لباس های تنگ وشلوار جاستین... 

پسری که نه مدونا میشناسه نه شکیرا والیزابت تیلور ...

دختر رویاهاشم سلنا گومز نیست... 

پسری که وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم

نشسته نمی ره وسطشون بشینه... 

پسری که بلده مکبر باشه و نماز اول وقتش حجته... 

پسری که تظاهرات وراهپیمایی رفتنش

عین نماز اول وقت میمونه براش........ 

پسری که جای نود شب زود میخوابه تا صبح نمازش قضا نشه... 

پسری که که پیشش،روبروش ،کنار دستش تو کلاس

با امنیت میشینی وانگارنه انگار کنارش دختر نشسته... 

پسری که بعد امتحان نمیره پیش همکلاسی های مونث

وبگو بخند رابندازه به بهانه ی امتحان... 

پسری که حاضره دخترا بهش بگن مریض و اون وا نده... 

پسری که وقتی تو ماشینش صدای ضبطش وبلند میکنه ..

نوای کربلا کربلا میاد.. 

پسری که که ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو

خم میکنه وآستیناش بالا

و آب میچکه....جوراباشم از جیباش آویزونه...

مهم نیست دخترای جفنگ دانشگاه مسخرش کنن مهم زود 

رسیدن به حسینیه اس... 

پسری که تو تابستون میره اردوی جهادی

نه صفا سیتی با دوست دختراش....تو شمال 

اون پسری که عکس فرماندهین دفاع مقدس میزنه

رو پیرهنش....از همه باحال تر عکس 

حضرت آقا رو.... 

سلامتی اون پسری که دخترا رو خانوم صدا میکنه نه خانومی 

همیشه یاعلی نه فدات شم و قربونت برم.....


سلامتی همشون صلوات


منبع: قلم بنده ...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۸:۴۰
فاطمه پرواز
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ب.ظ

چت....


چت با قرآن


گفتم :ابتدا چی بگم؟

گفتی :
ادخلوها بسلام

باسلام واردشوید. (حجر/۴۶)

گفتم : من  مقداری اضطراب دارم

گفتی : الا بذکرالله تطمئن القلوب

همانا دل ها با نام خداآرام می گیرد (رعد/۲۸)

گفتم : این هم توفیق، می خواهد!

گفتی :وماتوفیقی الا بالله ... 

ونیست توفیق من مگربوسیله خدا.. (هود/۸۸)

گفتم :باشیطان چکارکنم .

همش می خوادگولم بزنه.

گفتی : و اما ینزغنک من الشیطان

نزغ فاستعذبالله انه سمیع علیم 

چنانچه بخواهد از طرف شیطان در

تو وسوسه ای پدید آید پناه ببر

به خدا که او یقیناً شنوا و داناست(اعراف/۲۰۰)

گفتم : آخه شیطون گفته ازچپ

وراست میادکه غافلمون کنه.

گفتی :ان عبادی لیس علیک سلطان ...

همانا بندگان مرا از شیطان تسلطی نیست (حجر/۴۲)



منبع:قلم بنده وشنیده هام .....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۸:۲۰
فاطمه پرواز
چهارشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۰۶ ب.ظ

حاجی نیستی ببینی....

حاجی نیستی ببینی

جوونو قرتی کردن 

 اونو به جای مسجد   

                 مشغول پارتی کردن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۸:۰۶
فاطمه پرواز
شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ب.ظ

شیطان به رسول خدا گفت:

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۲۳:۵۵
فاطمه پرواز
پنجشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ

ولایت قائم آل محمد برهمگان مبارک

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۲
محمدی
سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۲۸ ب.ظ

حماسه 9 دى به روایت تصویر...

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۸
محمدی
دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۴۶ ب.ظ

...

همیشه دعا کنید...

چشمانی داشته باشید 

که بهترین ها را در آدم ها ببیند 

قلبی ، که خطاکار ترین ها را ببخشد 

ذهنی ، که بدیها را فراموش کند 

و روحی که هیچگاه ،

" ایمانش به خدا را از دست ندهد "


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۶
محمدی
يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۵۲ ب.ظ

زائر الرضا (ع)...



از زیارت آقا بر میگردم...

سوغاتم اما...

چند شاخه نبات...

سجاده ی سبز نمازی...

دلی که هوایی تر از قبل، پر میکشه سمت حرمش...

و تذکره ی حرم آقا سید الشهدا (ع)...

ان شا الله...

السلام علیک یا امام الرئوف

علی بن موسی الرضا (ع)

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۳ ، ۱۳:۵۲
سرباز گمنام رهبرم...
جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۵ ق.ظ

مادر که مى شوى....

مادر که میشوی ...

 تمام زندگیت میشود پر از التماس و خواهش از خـــــدا برای عاقبت بخیر شدن فرزندت ...

مادر که میشوی ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۰۰:۳۵
محمدی
دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۰۳ ب.ظ

در همهمه ی بـازی سرخ آبی ها...

در همهمه ی بـازی سرخ آبی ها
بشکسته دلم از غـمِ بی آبی ها


آقا تو برای من "حرم" را بنویس
گـورِ پــدرِ تمـــامِ این "دربی ها"!



منبع :......درد دل یه عاشق کربلا....


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۸:۰۳
فاطمه پرواز