سحری....طنز
این حکایت که میگم براساس واقعیته و طبق روایت یکی از اقوامه اهل یکی از شهراست حالا نمیگم کجا بود...
میگفت:
ماه رمضون بوده خونوادش خواب میمونن برا سحری
و ازاون جا که شکمو بودن و نمیتونستن بدون سحری روزه بگیرن
اذان اون شهر و موذن میگه و تموم میشه
اینام میگن خب چه اشکالی داره با اذان تهران روزه میگیریم
روزشونم میگیرن منتها سحری و میخورن با اذان تهرانم دیگه سحری نمیخورن