آگاه باشیدکه:

ای منتظران! وقت اذان نزدیک است

آقا، به خدابه شهرمان نزدیک است

آماده کنید خانه هارا زیرا،

برگشتن صاحب الزمان نزدیک است!

شهر رمضان _ قسمت پنجم: نقطه سر انتظار

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ ... (185 بقـــــــره)

بچه شیعه

بسم الله...

می گفت

مانسل "غیرت روی خواهر" و "روشنفکری روی دوست دختریم"

نسل کادوی یواشکی

نسل پول ماهانه vpn

نسل شینیون زیر روسری

نسل خوابیدن با sms 

نسل درددل با غریبه مجازی

نسل جمله های کوروش و دکتر

نسل ترس ازمنکرات

نسل سوخته !!!

—————————

حالا من برایش می گویم

ما نسل غیرتیم روی وطن، ناموس، دیــــن

نسل نمازشب یواشکی 

نسل پول ماهانه صدقه

نسل چــادر روی روسری

نسل خوابیدن بانوای حسیـــــن(ع)

نسل درددل با بی بی 

نسل جمله های امام و شهـــدا

نسل ترس ازشیطان

نسل شکفتن

مولا...

نمی گذارم نسلی راکه تـــو صاحبشی

نسل سوخته بنامند

نسل غربتـــ بچه شیعه...

    

منبع : پیامک هاى گوشى بنده

دلم هوایت رامیکند!

چقــــدر دلـــــم "تـــمام شـــدن" مــی خــواهــد...

تــمام شـــدن "روزهـــای بــی تــو"

اَللّهُمَّـــ-عَــجِّل-لِـــوَلـــیِّکَ-الــــفَرَج

منبع از:http://persenlove.blogfa.com/#

امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است..

آقـــــــــــــای من..

قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه

سراغت را بگیریم..

قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم..

آری..

شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد..

یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید..

دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت..

سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد..

چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد..

یا بن الحسن

دوریت درد بی درمان است

ای پسر فاطمه

امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است..

منبع

آقای من...!

این متن ها برای من آقــــــــــــا نمیشود...!

با این پیام ها دلـــــــــــ من وا نمیشود...!

بگذار راست بگویم پس از عمری ادعا...!

قفل فرج با کذب و ریــــا وا نمیشود...!

چقدر خنده داره که...

یکی از منتظران فرج ایمیل جالبی برای من فرستاد؛
حیفم اومد اینجا نذارمش براتون ..
یه جورایی با این ایمیل حقی رو به گردن من گذاشت که باید اداش میکردم ؛
برای خوندش کمتر از 5 دقیقه زمان بگذارید.

نسیم...

بچه ها!

غروب که حرف می زدیم نسیم از اون ور می وزید

حالا که حرف می زنیم

نسیم از این طرف می یاد،

از سمت حسینیه امام خمینی!

صدای هل من ناصر نائب امام مهدی رو می شنوی؟

شلمچه، حاج حسین یکتا، اسفند 92

دعاگوی همه دوستان بودم...

منبع: شوق پرواز

عشق را زیر باران باید جست...

یادش بخیـــــرسهراب میگفت عشق را زیر باران باید جست...

سهراب جان عشق را از جمعه ها باید جست...

گرچه معلوم نیست شاید توهم این شعر را زیر باران غمگین جمعه های بی امام زمانت سروده باشی...

اللهـــــم عجـــــل لولیــــک الفــــرج

یعقـــــــوب ترین چشمِ جهان قسمت مـــــــا بــاد

چـــون یوســـف گم گشته ما یوســـف زهـــراست

منتظران بدانند...!

منتـــــــــــــــظران بـــــــــــــــــدانند :
اگر قرار باشد با آمدن خورشید بیدار شویم نمازمان قضاست .

العجل، العجل یا مولا

هر شیعه تو را صدا کند آقا جان
بـهر فـــرجت دعــا کــنـد آقا جان
یک روز تو خواهی آمد و وقت نماز
عیسی به تو اقتدا کند آقا جان

هر شیعه دعا کند بیایی مهدی
صد شور به پا کند بیایی مهدی
دیگر به دل سوخته ام صبری نیست
این جمعه خدا کند بیایی مهدی

آقا جون شرمنده ایم ...!

اللهم عجل لولیک الفرج

دیدار دانشجوی مشروب خوار با حضرت آیت الله العظمی بهجت

دانشجو بود...دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود،  اهل خیلی کارها هم بود، در یخچال خانه ش مشروب هم میتوانستی پیدا کنی....

 از طرف دانشگاه  بردنشان اردو ، قم...

قرار شد با حضرت آیت الله العظمی بهجت هم دیداری داشته باشند..

از این به بعد رو بگذارید خود حمید برایتان تعریف کند...

«وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت...بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن...من چندبار خواستم سلام بگم...منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن...امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن...درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن...یه لحظه تو دلم گفتم:""حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه...تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره...!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی...!!!""خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم...تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن...

اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید..حمید...حاج آقا باشماست."
نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر...آهسته در گوشم گفتن:
- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی...»

ترک هرگناه=نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام...
ترک هرگناه=برداشتن یک قدم در مسیر ظهور...

منبع