شرمنده ایم آقا...

آقای خوبم، سلام ...

خیلی غافل شدیم ازت آقا...

شرمنده ایم به خدا...

شرمنده ایم که یارت نیستیم...

شرمنده ایم که خاطرت مکدره آقا جون...

شرمنده ایم که این همه به شما و جد بزرگوارتون توهین میکنند و ما،هنوز توی روزمرگی های دنیا غرقیم...

ببخش منو آقاجون، که از راه و رسم یاری کردنت بویی نبردم...

ببخش منو که سربازت نیستم...

ببخش که حتی لیاقت ندارم خالصانه برا اومدنت دعا کنم...

حلال کن آقای مهربون من...

آقای خوب من...

نمیخوای بیای دیگه؟

بس نیست انتظار؟

میدونم که از این دنیای خاکی دلت گرفته آقای مهربون من...

میدونم خبر داری بازم به جد بزرگوارت توهین کردن...

میدونم داری میبینی همه ی اینارو...

آقا جون ما که گناهامون نمیذاره دعامون بره بالا...

بدیامون سدی شده برا استجابت دعا...

خودت برای ظهورت دعا کن...

بیا که دیگه داره کارد به استخون می رسه...

اللـــــهم عجــل فــــی فرج مــــــولانا
یا صاحب العصر و الزمان (عج)

آگاه باشیدکه:

ای منتظران! وقت اذان نزدیک است

آقا، به خدابه شهرمان نزدیک است

آماده کنید خانه هارا زیرا،

برگشتن صاحب الزمان نزدیک است!

یه سری حرفهای خودمونی با حجاب و عفاف و امام زمان (عج)......

کارش که توی شهر تموم می شد آروم و قدم زنون از پیاده رو به طرف خونه راه میفتاد

گرگ های شهر نگاه نمیکردن طرف کی هست و با چه لباسی هست

تا تونستن جلوش شماره پرت کردن و

اونم واسه اینکه از شر گرگ ها خلاص شه شماره ها رو میگرفت و میزاشت توی کیفش

به خونه که رسید یه عالمه شماره جلوی روش دید

دلش لرزید

اشک توی چشاش حلقه زد

یکی یکی شماره ها رو پاره کرد و گریه میکرد و میگفت:

ببین مهدی جان مولای من

این شهر و این زمونه دیگه جای من نیست

منبع

یا صاحب الزمان(عج)...

راهــــی به خـدا دارد  خلوتـگه  تنـــهایی

آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیــی

هر جا که سری بردم در پــرده تو را دیـدم

تو پرده نشـینی و من هـرزه ی هر جایی بیدار تو تا بـــــودم رویـای تو مـــــــی دیـدم

بیدار کن از خـــــوابم ای شــــــــــاهد رویایی

از چشم تو می خیزد هنگامه ی ســــر مستی

وز زلف تو می زایــــد انگیزه ی شــــــــیدایی

هر نقش نگارینــت چــون منظره ی خورشـــــید

مجموعه ی لطف است و منظومه ی زیبایی

چشمی که تماشاگر دز حسن تو باشد نیست

در عشق نمی گنجد این حسن تماشـــایی

شهریا

منبع