رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است

من همه‌ى دغدغه‌ام اين است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ايران مشغول چنين حرکت عظيمى هستيم.
تاريخچه‌ى اين دويست سال اخير را بخوانيد و ببينيد چه حوادثى بر اين کشور گذشته است...
امام خامنه اي

مشخصات بلاگ
رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم.
تاریخچه‌ى این دویست سال اخیر را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است...
امام خامنه ای


کلام مولا علي عليه السلام-5

نماز، موجب نزديکي هر پارسايي به خداست و حج ، جهاد هر ناتوان است. هر چيزي زکاتي دارد و زکات تن، روزه و جهاد زن، نيکو شوهر داري است.حکمت 136 / نهج البلاغه



مسابقه نهج البلاغه

وصيت نامه شهدا

نام شهيد : شهيد حميد رشيدي خدا را شکر کنيد که در اين عمري که از خدا گرفتيد شاهد چنين تحول عظيمي بوديد قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت کنيد. به متاع قليل دنيا دل نبنديد که شما را منحرف و بر زمين مي زند. .

آخرین نظرات
  • ۱ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۷ - Sarah Az
    جالبه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درددل» ثبت شده است

افسران - سفر مکه و کربلا و مشهد کسی بره میگن چرا پولشو ندادی فقرا
بعد یارو از سفر دبی و آنتالیا و مالزی خودش که نمیگذره !


سفر مکه و کربلا و مشهد کسی بره میگن چرا پولشو ندادی فقرا
بعد یارو از سفر دبی و آنتالیا و مالزی خودش که نمیگذره !

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۴۲
فاطمه پرواز
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ب.ظ

خدایا بخدا دلم گرفته


خدایا بخدا دلم گرفته

دلم گرفته از این که می خواهم بخندم 

اما نمی توانم


دلم گرفته از این قلم هم مرا یاری نمی کند

قلمی که با ریختن اشکهایم 

دیگر تاب و توان نوشتن را ندارد

خدایا به خدا دلم گرفته

فردا جمعی از دوستام ....


عازم خاک پاکی هستن .. ...


 که غیور مردانی جان خود را برای دفاع از آن از دست دادند ...


ومن اینجا زیر این اسمون حسرت  رفتن به اونجا رو میکشم ....


خدایا رفتن و ماندن دردست توست برای رفتنم التماس میکنم

 اگر نرفتنم حکمت است دلم را به ماندن خوش کن ....




منبع:

قلم اشک هام. . .  جوهر خونم 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۳۴
فاطمه پرواز
سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۳۷ ب.ظ

یادمان باشد .....

یادمان باشد که:

حق الناس

همیشه پول نیست!

گاهی دل است...

دلی که باید به دست می آوردیم و نیاوردیم!

دلی که باید می دادیم و ندادیم!

دلی را که شکستیم و رها کردیم!

دلهای غمگینی که بی تفاوت از کنارشان گذشتیم!

خدا از هرچه بگذرد از حق الناس نمی گذرد

بیایید حواسمان باشد که:

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ زبان ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ

و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ

و با ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ

و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ

و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود جدایی انداخت

و با همین زبان میشود آتش زد

و با همین زبان میشود آتش را خاموش کرد

حواسمان به دلهایمان باشد:

آلوده اش نکنیم

بیاید ارزش این را بدانیم که:

نبودنها،دوربودنها و ندیدنها

هرگزبهانه ای نمیشود برای از یاد بردن دوستان



منبع: قلم بنده ....


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۳۷
فاطمه پرواز
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۲ ب.ظ

درد دل

چقدر سختهِ حال بچه ای نمی دونه با باش هم دوسش داره یا نه ؟ بابا جون سلام ! نمی دونم به سلامم جواب دادی یا با من قهری و دیگه دوستم نداری ؟

می دونی برای چی این این حرفها رو دارم برات می گم ؟ به خاطر این که دلم برات تنگ شده ، خیلی وقتا که دلم می گیره میام سرمزارتُ آروم بدون این که کسی بفهمهُ و دلش برام بسوزه ، با تودرد دل می کنم ، با تو از خودم می گم آ ره بابا ! پار سال هردو نوبت شاگرد اول شدم ، مامان برام یه عروسک خوشکل خرید ؛ خا له هم به من کادو داد اما می دونی دلم چی می خواست ؟ دلم می خواست بیام بشینم توی بغلت ، تو بوسم کنی دستتُ بزاری سرمُ و نازم کنی ، بامن بازی کنی مثل همه با با های دیگه ، منو تا مدرسه ببری ؛ من عروسک نمی خوام ، من دوست ندارم دل کسی برام بسوزه ، من تو رو می خوام دلم برات تنگ شده ، دلم می خواد حتی توی خواب هم که شده بیایی ومنو ببوسی ، دستتُ روی سرم بکشیُ نازم کنی ، مثل همه با با های دیگه که سر بچه ها شونُ ناز می کنن ، اینا رو با تو می گم ، امّا ناراحت نیستم که تو نیستی تا منو بغل کُنی ، نه خوشحالم از اینکه همون جوری که دوست داشتی به آرزوت رسیدی ، شهید شدی و رفتی پیش عمو محمود و عمو عیسی ، می دونم دلت خیلی براشون تنگ شده بود ، می دونم کجا رفتی ! رفتی پیش همون دوستایی که شبهای پنج شنبه توی روایت فتح می دیدیشون ، بعد نصف شبا ی ماه رمضون موقع سحر به یادشون گریه می کردی ، با چفیه اشکات روپاک می کردی ؛ آره همون ماه رمضونی که عیدش رو بدون تو گرفتیم ، الان یک سا ل گذشته امسا ل هم عید ماه رمضون رو بدون تو گرفتیم ، جا ت پیش ما خیلی خا لی بود عکسی روکه کوچیک بودم توی بغلت نشسته بودمُ برداشتم و رفتم توی اتاقم بدون این که کسی بفهمه یک عا لمه گریه کردم ، امّا وقتی که یاد یا حسین یا حسین گفتن دردات افتادم دوباره آروم شدم ، با با جون دلم می خواد دکتر بشم تا بتونم دوستای تو رو که مثل تو شیمیایی شدن رو خوب کنم ؛ آره با با جون من همیشه برای سلامتی بقیة دوستات دعا می کنم ، برای بابای مریم کوچولو ، همونی که صدای اذ ونشُ دوست داشتی برای سلامتی اون هم دعا می کنم ؛ توهم برای من دعا کن تا دختر خوبی برای تو و مامان با شم ، دعا کن اون جوری که تو دوست دا شتی با شم ، من هم سعی خودم رو می کنم که مامانُ نارا حت نکنم خدا افظ دلم برات تنگ می شه زهرا دختر کوچولوت 

http://www.shouhada.com


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۲۲
masume mosavi