رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است

من همه‌ى دغدغه‌ام اين است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ايران مشغول چنين حرکت عظيمى هستيم.
تاريخچه‌ى اين دويست سال اخير را بخوانيد و ببينيد چه حوادثى بر اين کشور گذشته است...
امام خامنه اي

مشخصات بلاگ
رزمنـده مجـآزی - کرمانشاه

من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم.
تاریخچه‌ى این دویست سال اخیر را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است...
امام خامنه ای


کلام مولا علي عليه السلام-5

نماز، موجب نزديکي هر پارسايي به خداست و حج ، جهاد هر ناتوان است. هر چيزي زکاتي دارد و زکات تن، روزه و جهاد زن، نيکو شوهر داري است.حکمت 136 / نهج البلاغه



مسابقه نهج البلاغه

وصيت نامه شهدا

نام شهيد : شهيد حميد رشيدي خدا را شکر کنيد که در اين عمري که از خدا گرفتيد شاهد چنين تحول عظيمي بوديد قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت کنيد. به متاع قليل دنيا دل نبنديد که شما را منحرف و بر زمين مي زند. .

آخرین نظرات
  • ۱ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۷ - Sarah Az
    جالبه
سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۴۳ ب.ظ

فرشتگان سرزمین آتش

سال 1364 بود و من ده سال بیشتر نداشتم . مادرم مقداری پول به من داد تا از فروشگاه سر خیابان مقداری قند وشکر بخرم . چادر سفیدم را سرم کردم ، کفشهایم را پوشیدم و از خانه خارج شدم . سرخوش و شاد کوچه را لی لی کنان پشت سر گذاشتم . وارد خیابان شدم که آژیر قرمز به صدا در آمد . تر سیده بودم . برای چند لحظه گیج شدم و نمی دانستم به کدام طرف بروم . تصمیم گرفتم که به خانه بر گردم اما صدای هواپیما ها وحشتم را بیشتر کرد و بی اراده شروع کردم به دویدن . برای یک لحظه سایه هواپیما را روی سرم احساس کردم . همانطور که می دویدم هواپیما ها شروع به تیراندازی کردند . به طرف درختی رفتم و پناه گرفتم . با چشمان خود می دیدم که مردم چگونه ترکش و گلوله می خوردند و به زمین می افتادند . مردی را دیدم که پایش قطع شده و در کفشش جای مانده بود . حالا دیگر ترسم بیشتر شده بود  برای اینکه جای امن تری گیر بیاورم مجددا شروع به دویدن کردم . هواپیما ها همچنان تیر اندازی می کردند ،اطرافم تیر باران شد و چند ترکش به دست راستم خورد . دستم را به کمک لباسم جمع کردم و با دست چپم محکم به سینه چسباندم و همچنان می دویدم که ناگهان ترکش به پای راستم نیز اصابت کرد و دیگر نتوانستم راه بروم وهمانجا وسط خیابان افتادم .

چند دقیقه گذشت ، هواپیما ها رفتند و امدادگران به کمک آمدند . مرا با آمبولانس به بیمارستان آیت الله طالقانی برده و سپس با هواپیما به تهران انتقال دادند . هفت ماه در بیمارستان تجریش تهران بودم و چهار مرتبه دستم مورد عمل جراحی قرار گرفت .

 

این خاطره ای از چگونه جانبازی یکی از جانبازان کرمانشاه بود

برگرفته از کتاب فرشتگان سرزمین آتش

کتاب رو خودم خوندم بعد این داستنش رو دیدم خیلی قشنگ بود واسه همین نوشتم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۱
TRIPLE S.

نظرات  (۱)

اگه دوست داشتی یه پست بذار کتاب و نویسنده کتاب رو معرفی کن
پست از نظر من عالیه چون استانی کار کردی
خدا قوت
التماس دعای فرج

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">